سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در شگفتم از آن که نومید است و آمرزش خواستن تواند . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 92 آبان 2 , ساعت 8:47 عصر

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه! عیدتان مبارک

مولاجانم...

آه...

آه از حرفهایی که هیچ کجا نمی شود زد! حتی در وبلاگ!

رسوب می کند ته دلت و سنگین می شود. سنگین و سنگین تر...

فقط در یک کلمه که برای خودش دنیایی است می شود خلاصه اش کرد:

«یا صاحب الزمان»

ندیدن تان، نشنیدن صدایتان و با شما صحبت نکردن، کم کم چشم و گوش و زبان آدم را از کار می اندازد.

نمی دانم قضیه چیست که این حس در مواقع عید فعال می شود!

خدا کند درست باشد!

مخلص کلام!

این جشن ها برای من آقا نمی شود...



لیست کل یادداشت های این وبلاگ